سروَک یک جامعه مدنی کوچک است که ما در آن زندگی می‌کنیم و یاد می‌گیریم.

Slide گذار فصل‌ها
در سروک
روایتی کوتاه از دنیایی پر از دغدغه‌ها و تجربه‌های نوجوان‌ها در جهانی کوچک به نام سروک... بزن بریم! home-4 landing از 1399 تا 1402
| 0 |

سلام! سلام!

سلام. اینجا سروک است و‌ ما بخشی ‌از این خانواده هستیم. بله! یک خانواده. نه خانواده‌ای که از بچگی با آن بزرگ می‌شویم. ما اینجا، انتخاب می‌کنیم، انتخاب می‌شویم، دوستی می‌کنیم و همراه می‌شویم. اما مسیر همدلی و دوستی ما از دل اتفاقات مختلف و قشنگی می‌گذرد. سروک از این جهت، مثل یک رُمان یا بازی است که ذوق‌ داریم هرچه زودتر شروعش کنیم و با ماجراهایش همراه شویم. حالا می‌خواهیم بدون لو دادنِ کل داستان، به برخی از این ماجراهای سروک سَرَک بکشیم:

home_4-shapes_2-01
home_4-shapes_2-02
Hands - Pinches
| 1 |

وقتی وارد سروک می‌شویم...

وقتی وارد سروک می‌شویم، اولین جایی که تجربه می‌کنیم، «حیاط» است که طراحی شده برای آشنایی و گپ‌وگفت. اینجا جایی است که می‌توانیم دربارۀ هر چی که دوست داریم با دوستانمان صحبت‌ کنیم. گاهی می‌توانیم غُر بزنیم، گریه کنیم، از فیلمی که دیشب قبل خواب دیدیم حرف بزنیم، از کتابی که هنوز شروع نکرده‌ایم، از مهمانی که دعوت ‌بودیم، یا از حرفی که پسرخاله‌مان گفته و تعجب کرده‌ایم. یعنی در حیاط «هرچه می‌خواهد دلت تنگت بگو». حتی می‌توانیم در دلِ حیاط، یک «کنجِ» دوستانۀ کوچک‌تری تشکیل دهیم؛ جمعی هم‌سن‌و‌سال‌تر، با دغدغه‌های نزدیکتر به هم، برای گفت‌وگوهای عمیق‌تر و صمیمی‌تر.

| 2 |

دقت کردید گاهی وقتها...

کارِ دیگری که در سروک کنار هم تجربه می‌کنیم، «پروژه» است. دقت کردید گاهی وقت‌ها دلمان تنگ می‌شود برای اینکه با دوستانمان جمع شویم و با هم روی یک پروژه مشترک کار کنیم و چیزی بیافرینیم. یا در کنار معلم مورد علاقه‌مان، موضوعاتی را که خودمان دوست داریم، انتخاب کنیم و انجامش دهیم و از این همراهیِ با هم چیزهای تازه یاد بگیریم و لذت ببریم. پروژه‌ها یعنی تجربه کردن همین حس‌های بی‌نظیر. اینها نمونه‌هایی هستند از پروژه‌ها در فصلهای قبل:

| 3 |

حسی شبیهِ ...

گاهی هم دوست داریم دور هم جمع شویم و همه چیز را مطابق سلیقه خودمان بچینیم. حسی شبیه کلاس نقاشی با موضوعِ آزاد یا دورِ هم نشستن و کتابِ مشترکی را خواندن و درباره‌‌اش حرف‌زدن. یا حسی شبیه حرفهای قشنگی که در یک جمع دوستانه بعد از دیدنِ یک فیلم به‌پا می‌شود و گاهی بیشتر از خودِ فیلم می‌چسبد. اینجا جایی نیست جز «کارگاه تجربه» در سروک. گزارش چند نمونه از کارگاههای تجربۀ قبلی را می‌توانید اینجا ببینید:

Hands - Buying [colors] (1)
| 4 |

پای حرفهای...

«دوره‌» یکی دیگر از ماجراهایی است که در سروک کنار هم تجربه می‌کنیم. در دوره‌ها  کنارِ دوستانمان پای حرفهای یک آدمِ باتجربه می‌نشینیم تا چیز تازه‌ای یاد بگیریم؛ مثل کلاسهای متفاوتی که ذوق داریم تابستان زودتر برسد و در آن شرکت کنیم. دوره جایی است برای یادگیری چیزهایی که جایی برای یادگرفتنش نیست. بعضی از دوره‌هایی که در فصلهای قبلی سروک برگزار شده، از این قرار است:

| 5 |

پسِ ذهنِ...

بعضی وقتها هم دنبال جایی می‌گردیم که با خیال راحت، بنشینیم و با دوستانمان درباره یک دغدغۀ مشترک همفکری کنیم. نامِ این کار در سروک «جُستار» است. اسمش عجیب‌غریب است اما از همان کلمه «جُستن» آمده؛ یعنی جُستنِ جواب سوالهایمان. بگذارید با هم راحت‌تر باشیم. جستار فضایی‌ است برای بلندبلند فکرکردن. جایی ‌برای گفت‌وگو درباره دغدغه‌هایی که پسِ ذهن ماست و ما یادمان می‌رود وجود دارند و هر از گاهی‌ سردرد عجیبی نصیب‌مان می‌کنند، و ما غافل از این که علت سردرد چیست، خودمان را گول می‌زنیم و دنبال قرص مسکن می‌گردیم. جُستار فضایی است برای هم‌صحبتی درباره این‌جور افکار و تحلیل عمیق‌ترِ آنها. اینها 3 مثال هستند از بین جستارهای فراوانی که اهالی سروک در فصلهای قبل شکل داده‌اند:

Hands - Show
| 6 |

ناگهان...

البته همه چیز در سروک پیش‌بینی شده نیست؛ بعضی از «رویدادها» هستند که یکباره رخ می‌دهند. مثلاً تصور کنید یک روز که دارید در حیاط سروک قدم می‌زنید، ناگهان دعوت‌نامه‌ای به دست شما می‌رسد. یکی از دوستانتان شما را دعوت کرده که دور هم جمع شویم، چای بنوشیم، و پای صحبتِ او بنشینیم. موضوعِ این دورهمی در دعوت‌نامه نوشته شده و ذهن شما را درگیر کرده اما شما دقیقاً نمی‌دانید چه چیزی در انتظار شماست… و البته شما می‌توانید نویسندۀ آن دعوت‌نامه هم باشید:) به چند نمونه از این مدل رویدادها در فصلهای قبلی سروک نگاهی بیندازید:

| وَ سروک |

یعنی خودِ تو...

همۀ اینها را گفتیم اما باز هم این، تمام ماجراهای سروک نیست و اگر بخواهیم راستش را بگوییم، تعاریف‌ بالا، هیچ وقت به ‌پای تجربه ‌کردن این اتفاقات نمی‌رسد.تا تجربه نکنیم باورمان نمی‌شود که چطور ممکن است همۀ این کارها را به صورت آنلاین انجام داد. هر چه قدر هم مثال بزنیم و تشبیه کنیم، سروک شبیه‌ هیچ‌جا نیست. نه به خاطر اتفاقات و تجربه‌هایی که ازشان حرف زدیم؛ به خاطر حضور هر کدام از شما در گوشه‌گوشۀ سروک. این تصویر را بچه‌های سروک در پایان فصل چهارم، به طور همزمان کشیده‌‌اند و شاید گویای همین جمله باشد که سروک یعنی آدمهایش؛ یعنی خودِ تو:

| کلام آخر |

جهانِ تازه

اگر با خواندن این متن، حتی اندکی حس‌ِ تعلق به این فضا پیدا کردید یا خودتان را بخشی از این داستان می‌بینید، جای شما همین‌جاست. به جهانِ تازۀ خودتان خوش‌آمدید. 

| مروری بر آمار و ارقام سروک در 5 فصل گذشته |
570

ماجرا و کنش

510

اثر منتشرشده

4500
+

روزهای همراهی

430000
+

تعامل

home_4-shapes_1-02
home_4-shapes_1-03