












باغی برای قدمزدن بجای میدانی برای مسابقه
همۀ ما آرام آرام متوجه شدهایم که برتری در مسابقۀ درس و مشق، برای خوشبختی فرزندانمان کافی نیست و آنها برای یک زندگی خوب و خوش نیاز به کسب نگرشهای بنیادینتری دارند؛ ما امروز با خودمان میگوییم کاش فرزندانمان میآموختند که چطور یک موضوع را تحلیل کنند و ابعاد گوناگون آن را ببینند، چطور از یک انتقاد، برای بهترشدن استفاده کنند و در تله تخریب خودشان نیفتند، چطور با جهان اطرافشان با اینهمه تنوع در عقیده و سلیقه و فرهنگ با همدلی و درک متقابل روبرو شوند و خودشان را نبازند، چطور چیزی به جهان بیفزایند و فقط مصرف کننده افکار و ایدههای دیگران نباشند، چطور در جهان منفعل نباشند و ازدلِ هر موقعیتی بتوانند مسئولیت بپذیرند و کنشگرانه و فعالانه عبور کنند و اثری از خودشان به جا بگذارند، چطور نسبت به هیجانات شخصی خودشان آگاه باشند، چطور ارتباطی موثر برقرار کنند…
کاش میآموختند چطور دقیق بشنوند، دقیق بخوانند، دقیق سخن بگویند، و دقیق بنویسند؛ چطور تصمیمهایشان را تا پایان دنبال کنند و در قید و بند نتایج کوتاه مدتِ کارهایشان نباشند و تنهایی باعث نشود از پیمودن راهی باز بمانند، چطور با دیگران یک همزیستی زیبا و دلنشین داشته باشند، چطور رویاهایشان را در پیچیدگهای جهان نبازند، چطور به دیگران اعتماد کنند، چطور گفتگوهای سخت و ویرانگر را به تعاملی سازنده مبدل سازند، چطور بلد باشند که هوشمندانه خودشان را در معرض تجربه های سخت قرار دهند و بیاموزند از دلِ آسیبهایی که میبینند، شکوفا شوند و در برابر چالشها و تغییرات و تحولات همیشگی جهان، مقاوم و کاردان باشند و در تمام عمر یادگیرنده باشند و همیشه در حال رشد…
اما آیا این همه را می شود با برگزاری کلاس و دوره یاد گرفت؟ واقعیت این است که نه! اینها نگرشها و منشهایی است که باید در دلِ تجربههای مستمر آموخت. سروک جایی است برای دلسپردن به این تجربهها. سروک همچون باغی است برای قدمزدن که ما و بچهها را در یک پارادایم مشترک قرار میدهد تا همراهِ هم فعالیتهایی را پیش ببریم. این فعالیتها، بهانههایی هستند که ما چیزهایی را که ذکرش رفت، تجربه کنیم، از هم بیاموزیم، خطا کنیم، دوباره برخیزیم و ذهنمان را بازتر و افق دنیایمان را گستردهتر کنیم تا آگاه تر، مسئولیت پذیرتر و انعطاف پذیرتر شویم و یاد بگیریم که از دل تعامل با دیگران، چه همه چیزها می توان آموخت.
سروک برای همین شکل گرفته که مثل یک جامعه مدنی کوچک، تعامل همه ما را با هم شکل دهد و ما را در مسیرِ این تجربه، کنار هم بنشاند.
در اینجا بخشی از ماجراهای فصل اول و بازخوردهای آن را برای شما روایت کردهایم تا چشمانداز روشنتری از سروک بیابید.

نقشۀ راهِ قدمزدن در سروک

قدم اول: آغاز همراهی
نوجوانانِ جستجوگر و علاقهمند به همراهی با سروک، با مشورت والدین، برای نامنویسی اقدام میکنند و فرم ثبتنام را پر میکنند. متاسفانه به دلیل محدودیتهای سروک، احتمالا نمیتوانیم پذیرای همه درخواستها باشیم و مجبوریم متناسب با ظرفیت سروک، گروهی را برگزینیم. در اینجا، یک نشست تصویری با بچهها و خانوادههایشان برگزار میکنیم تا با شناخت بهتری از یکدیگر، قدم در راه بگذاریم. سپس بچهها نام کاربری و کلمه عبور برای ورد به پلتفرم اختصاصی سروک را دریافت میکنند و یک فصل سروک که 90 روز است، آغاز میشود.

قدم دوم: آشنایی
سه هفته آغازین برای آشنایی با هم و آشنایی با وبسایت سروک در نظر گرفته شده است. در این فاصله، بچهها در گروههای همسالان گروهبندی میشوند و با روش کار سروک آشنا میشوند. همزمان با هم و با تسهیلگران تعامل دارند و از دیدگاهها و افکارشان حرف میزنند. در مسیر این گفتگوها و همفکریها، با کمک راهنمایان، یکی از موضوعات مورد علاقهشان رابه عنوان پروژه خود بر میگزینند.

قدم سوم: کندوکاو و جستوجو
هر نوجوان با سایر دوستانش که پروژه واحدی دارند، وارد گروه تخصصی پروژه خودشان میشوند. با کمک راهنما شیوۀ اجرایی و راههای انجام پروژۀ خود را بررسی میکنند و پس از تقسیم وظایف، کارشان را آغاز میکنند. در گروه پروژه، مرتب با راهنمای خود در ارتباط هستند تا مشکلات احتمالی را برطرف کنند. 6 هفته برای پیشبرد محتوای اصلی پروژه در نظر گرفته شده است. در این زمان، بچهها در رویدادها یا کلاسهای آنلاین مرتبط با پروژه به پیشنهاد راهنما و تصمیمگیری خودشان شرکت میکنند.

قدم چهارم: گفتوگو و هماندیشی
همزمان با فعالیت در پروژه تخصصی، بچهها در فضای عمومی سروک و در گروه همسالان، با حضور تسهیلگرانِ سروک، فعالیتهای گوناگون دیگری انجام میدهند؛ از جمله اینکه بحثهای فکری خاصی را پی میگیرند، از دیدگاههای خودشان میگویند، دغدغههایشان را طرح میکنند، مهارتهای نرم را تمرین میکنند، از طرح دیدگاههای گوناگون درباره یک موضوع، قدرت تفکر تحلیلی خود را توسعه میدهند و ....

قدم پنجم: آفرینش اثر
سه هفته پایانی هر دوره به جمعبندی و فرود، اختصاص پیدا میکند. بچهها شروع به نهاییسازی پروژه میکنند و در این سه هفته سعی میکنند تا آن را به بهترین شکل ممکن ارائه دهند. خروجی پروژه، بسته به تصمیم اعضای گروه، میتواند به شکل مقاله، پادکست، اسکرپبوک، فیلم کوتاه، سمینار و ... باشد که با کمک تمام اعضای گروه و راهنمایان سروک آماده ارائه میشود و در نهایت به نام بچهها منتشر میشود. همچنین هر نوجوان، یک گزارش از مسیری که به لحاظ فکری و شخصیتی در گفتگوهای خود با سایر دوستانش در طول این مدت طی کرده، روایت میکند و با کمک تسهیلگران آن را به شکل یک اثر ارائه میکند.انتشار این یافتهها و تجربههای بچهها به آنها کمک میکند تا با آفرینش محتوا، از سهیم شدن و شکل دادن به جهانی که در آن زندگی میکنند، لذت ببرند.

قدم ششم: اختتامیه
در یک یا چند روز تمام پروژهها منتشر میشوند، مورد بحث و تبادل نظر واقع میشوند و مهمانانی از خارجِ سروک برای بررسی دستاوردهای بچهها میهمانِ مجازیِ سروک خواهند بود تا بچهها ضمن این تجربهها، مرزهای دنیایشان را گسترش دهند.

قدم هفتم: تداوم همراهی
سروک، یک کارگاه آموزشی نیست که یک دوره برگزار شود و تمام شود. ایده ما این است که همه ما (بچهها، خانوادههایشان و معلمانِ سروک) در یک محیط پویا، در کنار هم زندگی کنیم و هر فصل با سوالاتی تازه، تجربهای نو خلق کنیم و هم به دوستیهایمان و هم به دانشمان عمق ببخشیم. در عین حال، همه بچهها آزادند هر زمان که دوست داشتند، از سروک جدا شوند.