گاهی یک تصویر به اندازه تاریخ با ما حرف می زند. نگاه کنیم به مرز سه کشور بلژیک، هلند و آلمان. چندتا از عکسها، مرز بلژیک و هلند را نشان میدهد و انسانهای که در دو طرف مرز ایستادهاند ولی هیچ فاصلهای بینشان نیست. حتی مرز از میان یک خانه عبور میکند. یعنی اهالی خانه در بلژیک آشپزی میکنند و در هلند میخوابند. در عکسی دیگر یک نقطه شگفتانگیز نمایش داده شده؛ یک نقطه که سه نمیکت دور آن قرار داده شده. اگر سه نفر روی این سه نیمکت بنشینند و به گفتگوی با یکدیگر مشغول شوند، یکی از آنها در هلند است، یکی در بلژیک و دیگری در آلمان.
چه تجربه دلانگیزی است نگاه به جهان از این منظر… و آن بچهها احتمالا وقتی بزرگ شوند، چقدر ذهنشان کمتعصبتر و مدارامدارتر خواهد بود…
حالا مرزهای کشورها و سرزمینها که دستِ ما نیست ولی دستکم میتوانیم اجازه دهیم انسانهای اطرافمان گاهی براحتی از مرزِ خودساخته ما رد شوند و پابرهنه از میان خانۀ وجودِ ما بگذرند. چه اشکالی دارد که دور باورها و عواطف و احساساتمان مرزهای سیم خارداری نکشیم؟ چه می شود اگر یک «علامت +» هم مثل عکسهای بالا از میانِ ما رد شود؟